جدول جو
جدول جو

معنی صادق آباد - جستجوی لغت در جدول جو

صادق آباد
(دِ)
دهی جزء دهستان فراهان پایین بخش فرمهین شهرستان اراک، 14000گزی جنوب باختری فرمهین، 4000گزی راه مالرو عمومی. کوهستانی، سردسیر، سکنه 139 نفر شیعه، فارسی زبان. آب آن ازقنات. محصول آن غلات، بنشن، پنبه. شغل اهالی زراعت وگله داری. صناعت قالیچه بافی. راه مالرو، و در فصل خشکی اتومبیل رو است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 2)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(دِ)
دهی جزء دهستان دودانگۀ بخش ضیأآباد شهرستان قزوین، 18000گزی ضیأآباد کنار راه شوسه. دامنه، معتدل، سکنه 175 تن شیعه، فارسی زبان، آب آن از قنات، چشمه و محصول آن گندم، جو و شغل اهالی زراعت و قالی و جاجیم بافی است. راه آن مالرو است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 1)
لغت نامه دهخدا
(دِ)
دهی از دهستان جلگه افشار دوم بخش اسدآباد شهرستان همدان، 20000گزی جنوب باختری قصبۀ اسدآباد، 1000گزی باختر راه فرعی اسدآباد به لک لک. سکنه 37 نفر. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 5)
لغت نامه دهخدا
(دِ)
دهی از دهستان خیر بخش اصطهبانات شهرستان فسا، 22000گزی شمال باختری اصطهبانات کنار راه فرعی خرامه به نی ریز. جلگه، معتدل و مالاریائی، سکنه 55 تن، آب آن از قنات و محصول آنجا غلات، تریاک، دانه های روغنی. شغل اهالی زراعت. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 7). و رجوع به فارسنامۀ ناصری شود
لغت نامه دهخدا
(دِ)
دهی از دهستان حومه بخش مرکزی شهرستان آباده، 1500گزی جنوب خاوری آباده و شوسۀ شیراز به اصفهان. جلگه، معتدل، سکنه 200 نفر، شیعه، فارسی زبان، آب آن از قنات، محصول آن غلات، صیفی جات، شغل اهالی زراعت، صنعت دستی قالی و گیوه بافی، راه فرعی. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 7)
لغت نامه دهخدا
(دِ)
دهی از دهستان خسروآباد شهرستان بیجار، 18000گزی شمال باختری خسروآباد کنار رود خانه سراب شهرک. تپه ماهور، سردسیر، سکنه 260 تن، شیعه، فارسی زبان، آب آن از چشمه، محصول آن غلات، لبنیات و شغل اهالی زراعت، گله داری، صنایع دستی زنان قالیچه، گلیم، جاجیم بافی است. راه مالرو. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 5)
لغت نامه دهخدا
(دِ دِ)
ده کوچکی است از دهستان چنار بخش مرکزی شهرستان آباده، 9000گزی جنوب خاوری آباده، 2000گزی خاوری شوسۀ آباده به اقلید. سکنه 20 نفر. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 7)
لغت نامه دهخدا
(دِ)
دهی از دهستان آزادوار بخش جغتای شهرستان سبزوار، 52000گزی شمال باختری جغتای، 4000گزی شمال راه آهن. جلگه، معتدل، سکنه 270 تن، آب آن از قنات، محصول آنجا غلات، پنبه، زیره و شغل اهالی زراعت، مالداری، قالیچه بافی. راه اتومبیل رو. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 9)
لغت نامه دهخدا
(دِ)
ده کوچکی است از دهستان جلگاه بخش کوهک شهرستان جهرم، 7000گزی شمال خاوری جهرم، 2000گزی خاور شوسۀ جهرم به شیراز. سکنه 14 نفر. این قریه را باغ هنر نیز گویند. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 7)
لغت نامه دهخدا
(دِ)
دهی از دهستان حسین آباد بخش دیواندرۀ شهرستان سنندج، 40000گزی جنوب خاوری دیواندره و 3000گزی خاور راه شوسۀ سنندج به دیواندره. کوهستانی، سردسیر، سکنه 108 تن. آب از رودخانه و چشمه و محصول آن غلات، حبوبات و لبنیات و شغل اهالی زراعت و گله داری است. راه مالرو. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 5)
لغت نامه دهخدا
(دِ)
دهی از بخش روانسر شهرستان سنندج، 7000گزی باختر روانسر و 4000گزی باختر راه اتومبیل رو روانسر به پاوه. دامنه، سردسیر، سکنه 247 تن، سنی، آب آن از چشمۀ بزرگ، محصول آن غلات، برنج، پنبه، چغندر قند، صیفی و شغل اهالی زراعت و گله داری است. راه مالرو و در تابستان اتومبیل رو است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 5)
لغت نامه دهخدا
(دِ)
ده کوچکی است از دهستان خفرک بخش زرقان شهرستان شیراز، 58000گزی شمال خاوری زرقان کنار راه فرعی سیدان به محمودآباد. سکنه 34 نفر. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 7)
لغت نامه دهخدا
(دِ)
دهی جزء دهستان سربند بالای بخش سربند شهرستان اراک، 18هزارگزی جنوب باختری آستانه. کوهستانی، سردسیر، سکنه 266 نفر. مذهب شیعه. فارسی زبان. آب از قنات. محصول آن غلات، بنشن، پنبه، میوه جات. شغل عمده مردان زراعت و گله داری و صنایع دستی زنان، قالیچه بافی. راه مالرو. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 2)
لغت نامه دهخدا
(دِ)
دهی از دهستان ییلاق بخش حومه شهرستان سنندج، 50000گزی جنوب خاوری سنندج و 4000گزی جنوب باشماق. جلگه، سردسیر، سکنه 80 تن. آب آن از چشمه و محصول آن غلات و شغل اهالی زراعت است. راه مالرو. صنایع دستی زنان قالیچه و جاجیم و گلیم بافی. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 5)
لغت نامه دهخدا
(دِ)
دهی از دهستان صغاد بخش مرکزی شهرستان آباده، 36000گزی باختر آباده، دامنۀ کوه چکاب کنار راه فرعی آباده به صغاد. معتدل، سکنه 200 تن، شیعه، فارسی زبان، آب آن از قنات و محصول آن غلات، گردو، بادام، شغل اهالی زراعت و باغبانی است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 7)
لغت نامه دهخدا
(دِ)
دهی از دهستان مرکزی بخش طبس شهرستان فردوس، 9000گزی جنوب باختری طبس، سر راه مالرو عمومی طبس به خداآفرین. جلگه، گرمسیر، سکنه 12 تن. آب آن از قنات و محصول آنجا غلات، پنبه، تریاک، شغل اهالی زراعت است و راه مالرو. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 9)
لغت نامه دهخدا
نام محلی در کنار راه نطنز بمورچه خورت میان حسن آباد و رحمت آباد در 18500 گزی نطنز
لغت نامه دهخدا
(دِ دِ چِ)
دهی از دهستان قنقری پایین (سفلی) بخش بوانات و سرچهان آباده، 37000گزی جنوب سوریان، کنار راه فرعی دیدگان به چهارراه. جلگه، سردسیر، سکنه 100 تن. آب آن از قنات و محصول آنجا غلات، حبوبات و شغل اهالی زراعت، قالی بافی. راه فرعی. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 7)
لغت نامه دهخدا
(دِ)
نام محلی کنار راه اصفهان به نائین میان تودشک و صدرآباد در 102000گزی اصفهان
لغت نامه دهخدا
دهی است از دهستان مرکزی بخش طبس شهرستان فردوس که در شش هزارگزی باختر طبس واقع شده است، جلگه و گرمسیر و دارای چهل تن سکنه است، بوسیلۀ قنات آبیاری میشود و محصول عمده آن غلات و پنبه است، راهش مالرو میباشد، (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9)
لغت نامه دهخدا
(مِ)
دهی است از دهستان حسنوند بخش سلسلۀ شهرستان خرم آباد واقع در16هزارگزی باختری الشتر با 130 تن سکنه. آب آن از رود کهمان و راه آن مالرو است. ساکنان این ده از طایفۀ یوسف وند هستند. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 6)
لغت نامه دهخدا
(حِ)
دهی از دهستان نیگنان بخش بشرویۀ شهرستان فردوس، 37000گزی شمال باختری بشرویه، سر راه مالرو عمومی بشرویه به نیگنان. جلگه، گرمسیر، سکنه 45 تن، شیعه، فارسی زبان. آب آن از قنات. محصول غلات، پنبه، ارزن، باغات، میوه، ابریشم، تریاک. شغل اهالی زراعت و کرباس بافی. راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 9)
لغت نامه دهخدا
(صَ)
دهی است از دهستان چهاردولی بخش قروۀ شهرستان سنندج، در 25 هزارگزی جنوب خاوری قروه و 8 هزارگزی باختر راه شوسۀ قروه به همدان. جلگه و سردسیر. دارای 825 تن سکنه. محصول آن غلات، حبوبات و لبنیات. شغل اهالی زراعت و گله داری است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5)
لغت نامه دهخدا
(صَ)
ده کوچکی است از بخش ورامین شهرستان تهران 30هزارگزی جنوب ورامین 12هزارگزی جنوب راه شوسه و راه آهن ورامین به سمنان. معتدل مالاریائی دارای 16 تن سکنه. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 1)
لغت نامه دهخدا
(شِ حِ)
دهی است از دههای ماربین بخش سدۀ شهرستان اصفهان واقع در هفت هزارگزی شمال خاوری سده و یک هزارگزی راه شوسۀ اصفهان به تهران. واقع در جلگه و آب و هوای آن معتدل است و 2975 تن سکنه دارد. آب آن از قنات تأمین میشود و محصول آن غله، پنبه، حبوب و تنباکو است. شغل اهالی زراعت و صنایع دستی زنان آنجا کرباس بافی است راه ماشین روو دبستان دارد. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 10)
لغت نامه دهخدا
(دِ)
دهی است از دهستان حسنوند بخش سلسلۀ شهرستان خرم آباد. در 2هزارگزی شمال باختری الشتر و 2هزارگزی شمال باختر شوسۀ خرم آباد به الشتر واقع، جلگه و سردسیر و مالاریایی است و 110 تن سکنه دارد. آب آن از رود امیری تأمین میشود. محصولاتش غلات، برنج، حبوبات، لبنیات و پشم است اهالی آن به کشاورزی و گله داری مشغولند. راه آن مالرو است و مردم آن از طایفۀحسنوند میباشند. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 6)
لغت نامه دهخدا
ظاهراً محله ای بوده است به غزنین گویا طرب آباد دهلی به تقلید از آن به این نام خوانده شده است، رجوع به سفرنامۀ ابن بطوطه حاشیۀ ص 432 و تاریخ بیهقی چ فیاض حاشیۀ ص 7 شود: و همه فقها و اعیان و عامه آنجا رفتند به تهنیت وفوج فوج مطربان شهر و بوقیان شادی آباد به جمله با سازها به خدمت آنجا آمدند، (تاریخ بیهقی چ فیاض ص 7)
موضعی است در تبریز و مولد قطران شاعر معروف قرن پنجم هجری است:
خدمت تو هم بشهر اندر کنم بر جای غم
گرچه ایزد جان من در شادی آباد آفرید،
قطران، (از تاریخ ادبیات در ایران، تألیف صفا ج 2 ص 421)
لغت نامه دهخدا
(لِ)
قصبۀ مرکز بخش جنت آباد شهرستان مشهد، 180000گزی خاور مشهد، 12000گزی باختر جنت آباد. دامنه، معتدل، سکنه 357 تن. آب آن از قنات. محصول غلات، ذرت، پنبه، تریاک، منداب، میوجات، شغل اهالی زراعت و گله داری، راه اتومبیل رو. ادارات دولتی، بخشداری، دارایی، بهداری، آمار، گمرک، دبستان، دفتر ازدواج و طلاق، ژاندارمری، تلفن و 7 باب دکان دارد. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 9)
لغت نامه دهخدا
(لِ)
دهی است جزء دهستان خدابنده لو بخش قیدار شهرستان زنجان. واقع در 15 هزارگزی جنوب خاوری قیدار و 12 هزارگزی راه مالرو عمومی. ناحیه ای است کوهستانی واقع در کنار رودخانه با آب و هوای مناطق سردسیری. دارای 506 تن سکنه که زبانشان ترکی و مذهبشان شیعه است. رود خانه خررود از آنجامیگذرد. محصولات این ده غلات، بنشن و قلمستان و شغل اهالی زراعت و قالیچه و گلیم و جاجیم بافی می باشد. راه این ده مالروست. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 2)
لغت نامه دهخدا
(دِ)
دهی از بخش شهریار شهرستان تهران است واقع در 6 هزارگزی علیشاه عوض، کنار راه فرعی تهران و علیشاه عوض میباشد. محلی است واقع در جلگه و هوایش معتدل است، سکنه 75 تن و زبانشان فارسی است. آب آنجا از قنات و محصولات، غلات و بنشن و چغندرقند است شغل اهالی زراعت و راه آن ماشین رو است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 1)
لغت نامه دهخدا
(دِ)
دهی از دهستان بیضای بخش اردکان شهرستان شیراز، 73000گزی جنوب خاوری اردکان، 2000گزی راه فرعی بیضا به زرقان. جلگه، معتدل ومالاریائی، سکنه 161 تن شیعه، فارسی زبان، آب آن از قنات. محصول آنجا غلات، چغندر، تریاک، شغل اهالی زراعت است. راه مالرو. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 7)
لغت نامه دهخدا